×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

امام زمان و شناسایی دشمنان ایشان

× من تصمیم دارن در این وبلگ ابتدا شناسایی شیطان و دشمنان امام زمان را معرفی کرده سپس به موضوع مهدویت بپردازم
×

آدرس وبلاگ من

rasoulkharat.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/albalo0o0o

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

ظهور عبدالوهّاب و احیای آراء ابن تیمیه

ظهور عبدالوهّاب و احیای آراء ابن تیمیه:[212]ابن تیمیّه در زمان حسّاسى كه كشورهاى اسلامى از سویی تحت هجوم سیل لشگر مغولها و از سوی دیگر، لشگریان غرب صلیبی بود به نشر افكار خود پرداخت و شكافى در امّت اسلامى ایجاد كرد، اما با مرگش اندیشۀ منحرف او بیش از چهارصد سال فراموش گردید تا این که دولت انگلستان آن را دوباره از قعر تاریخ اسلام بیرون کشیده و نشر آن را در دستور کار محمّدبن عبدالوهّاب قرار داد.

*می بینیم که استعمار تا چه حد ظریفانه و ماهرانه، با تحقیقات دقیق و گسترده، از میان تمامی فِرَق باطل در جامعۀ مسلمین، منحرف ترین، مخرّب ترین و نیز قابل سوء استفاده ترین اندیشه را برگزیده و توسعۀ آن را با حمایت همه جانبۀ مالی-نظامی، در دستور کار ابن عبدالوهاب قرار داد. نوک پیکان حملۀ فرقۀ وهابی از ابتدای پیدایش به سوی تشیّع بوده است.

طرح مجدّد افكار ابن تيميّه به وسيلۀ ابن عبدالوهّاب در سال 1157 در سرزمین نجد نیز در بدترين شرايط تاريخى صورت گرفت؛ چرا كه امّت اسلامی از هر سو مورد تهاجم شديد استعمارگران صليبى قرار داشت. انگلستان با اشغال هند از شرق به سوی ایران نزدیک می شد. فرانسه به رهبری ناپلئون، مصر، سوریه و فلسطین را اشغال کرده و به هند نظر دوخته بود، و روسیه به هدف تصرّف خاورمیانه سرحدات ایران و عثمانی را مورد تجاوز قرار می داد.

محمدبن عبدالوهاب در سال 1115ه.ق. در شهر عُیَینه از توابع نجد متولد شد. او فقه حنبلی را در زادگاه خود آموخت. او در دوران تحصیل مطالبی بر زبان می آورد که نشانگر انحراف فکری او بود به طوری که برخی از اساتید او نسبت به آینده اش اظهار نگرانی می کردند. احمد زینى دحلان، مفتى بزرگ مكّۀ مكرّمه مى‏نویسد: محمّدبن عبدالوهّاب در آغاز از محضر بسیارى از عالمان مدینه مانند شیخ محمّد سلیمان كردى شافعى و شیخ محمّد حیاه سندى حنفى بهرۀ علمى برد. این دو استاد در آغاز، آثار بى‏دینى و گمراهى را در وى احساس مى‏كردند و مى‏گفتند كه وى گمراه خواهد شد و به دست او افراد دور از رحمت خدا و شقاوت پیشه به گمراهى كشیده خواهند شد و پیش بینی ایشان تحقق یافت�.[213]

محمد بن عبدالوهّاب

 

برای مطالعۀ بهتر در مورد وهابیت و تفكرات ابن تیمیه و نقد این تفكرات، باید به كتاب �الدرر السّنیه فی الرّد علی الوهابیه� و �فتنه الوهابیه� نوشتۀ زینی دحلان مراجعه كرد. زینی دحلان در كتاب الدرر السنیه فی الرّد علی الوهابیه؛ ج1، ص42 می‌نویسد كه پدر محمدبن عبدالوهاب كه مردی صالح و از قضات منطقۀ درعیه بود همانند دیگر علما در فرزندش الحاد و بی دینی را احساس کرده و او را سرزنش نموده و مردم را از ارتباط با وی بر حذر می داشت.

برادر محمدبن عبدالوهاب به نام سلیمان، اولین كسی است كه در برابر برادرش در نقد تفكرات وی قیام نمود. وی كتابی نوشته به نام �الصواعق الالهیه� كه شاید در تاریخ ردّ وهابیت، اولین كتابی باشد كه نوشته شده است. وی در این كتاب ثابت می‌كند كه برادرش راه انحراف در پیش گرفته و مطالبی كه بیان می‌كند، مخالف قرآن و سنت و مخالف تمام اقوال علماء اهل سنت در دوازده قرن تاریخ اسلام است.

*�محمدبن عبدالوهاب در مسجد درعیه خطبه می خواند و در هر خطبه ای می گفت: توسّل به پیامبر کفر است. برادرش سلیمان سخنان او را سخت انکار می کرد و در هیچ یک از بدعتهایش از وی اطاعت نمی کرد. روزی سلیمان از برادرش تعداد ارکان اسلام را پرسید. وی جواب داد: ارکان اسلام پنج تاست. سلیمان گفت: ولی تو آن را شش قرار داده ای و ششمین آن این است که هر کس از تو پیروی نکند کافر است�- الدررالسنیه فی الرّد علی الوهابیه؛ص39.

چون اختلاف سلیمان با برادرش محمّد به درازا كشید، سلیمان از بیم این كه برادرش دستور قتل او را بدهد به مدینۀ منوّره كوچ كرد و رساله‏اى در ردّ او نوشت و برایش فرستاد. بسیارى از علماى حنبلى و غیرحنبلى نیز رساله‏هایى در ردّ سخنان او نوشتند و براى وى فرستادند، امّا هیچ‏یك فایده‏اى نبخشید.[214]ابن عبدالوهاب در آغاز كار به مطالعۀ زندگینامۀ مدّعیان دروغین نبوّت مانند مُسَیْلمۀ كذّاب، سَجاح، اسود عنسى و طُلَیحۀ اسدى علاقه ای ویژه‏ داشت.[215]محمّدبن عبدالوهّاب در آغاز كارش به بصره آمد و عقایدش را اظهار نمود كه با مخالفت شدید بزرگان بصره روبرو شد (به طوری که وی را از بصره بیرون کردند) . او سپس به بغداد، كردستان، همدان و اصفهان روانه شد[216]و سرانجام به زادگاه خویش بازگشت. او در زمان حیات پدرش جرأت اظهار عقاید خویش را نداشت ولی پس از فوت وی(1153ه.ق.)، شرایط را برای اظهار عقاید خویش مساعد یافت و مردم را به آئین جدید خویش فرا خواند.[217]وی در قرن دوازدهم هجری، در زمانی که مسلمانان در موقعیت بسیار حساس و اوضاع نابسامانی بودند و استعمارگران از هر سو ایشان را تهدید می کردند، از درون بر ضد جامعۀ مسلمین(از سنّی و شیعه)خروج کرد و فتوا به تکفیر ایشان داد و هزاران مسلمان را در زمان خویش به خاک و خون کشید. ابن عبدالوهاب در سال 1744 میلادی عملیات نظامی خود را برای توسعۀ دین جدیدش آغاز نمود. وهابیون در طی سالهای 6-1804 شهر مقدس کربلا را مورد هجوم قرار داده و جواهرات و خزائن بسیار گرانبهای حرم حسینی را که اکثراً هدایای سلاطین بود به تاراج برده و حدود هفت هزار تن از سادات و علماء و فضلاء و مردم این منطقه را به قتل رسانیدند. چون این خبر به فتحعلی شاه قاجار رسید، صدهزار لشگر برای عزیمت به نجد و سرکوب ایشان فراهم کرد، اما بحران در قفقاز مانع از تحقق این لشگرکشی شد.

زيني دحلان در کتاب الدرر السنّيه في نقد عقائد الوهابيه(ج1، ص43) مي‌ نویسد: محمدبن عبدالوهاب اساس مذهب خود را بر کفر و شرک تمام مسلمانان استوار کرد.

* وی شیعه و سنی را به جرم توسل به انبیاء و اولیای الهی و صحابه مشرک قلمداد کرده و ایشان را تکفیر نمود. این تکفیر حتی احمد حنبل را نیز که ابن عبدالوهاب خود را پیرو مذهب او معرفی می کرد شامل می شد زیرا بنا به نقل ابن تیمیه، احمد حنبل جزئی از کتاب خود را دربارۀ زیارت امام حسین(ع) در کربلا و اعمالی که زوّار سزاوار است انجام دهند نوشته است.

شخص برای مسلمانِ وهابی شدن بايد پنج شهادت بر زبان جاري می ساخت: شهادت بر یگانگی خدا. شهادت بر رسالت پیامبر. شهادت بر اين که قبل از ورود به وهابيت مشرک بوده است. شهادت بر این که پدر و مادرش که توفيق ورود به وهابيت را نداشتند مشرک از دنيا رفتهاند و وی حق استغفار براي آنان را ندارد. شهادت بر این که تمام علماي اسلام که توفيق ورود به وهابيت را نداشتند همگی مشرک از دنيا رفته و جهنمياند و حق استغفار براي آنان را ندارد. اگر کسي اين پنج شهادت را مي‌داد مسلمان مي‌شد و گرنه گردنش قطع می گردید. دحلان مي‌نويسد: محمدبن عبدالوهاب دستور داده بود کسي قبل و وسط و آخر اذان حق درود فرستادن بر پيامبر اكرم(ص) را ندارد زیرا بدعت است. يک مؤذن پير و نابينا بر مأذنه رفت و اذان گفت و چون به نام پيامبر(ص) رسيد صلوات فرستاد. محمدبن عبدالوهاب دستور داد پيرمرد را از بالاي مأذنه پايين کشیده و جلوي چشم مردم گردن زدند. اين تفکر وهابيت است. بِن‌باز، مفتي عربستان فتوا داد که هر کس معتقد به گردش کرۀ زمين باشد کافر و مرتد و واجب القتل است! -ابن باز، الأدله النقليه و الحسّيه على جريان الشمس وسكون الأرض و إمكان الصعود إلى الكواكب، من مطبوعات الجامعه الإسلاميه بالمدينه المنوره سنه 1395 هجريه.

 

وهابیون مکۀ مکرّمه و مدینۀ منوّره را نیز برای مدتی اشغال و غارت کردند. قوای دولت عثمانی در سال 1818 ایشان را سرکوب کرده و امیر خودخواندۀ سعودی را نیز به اسلامبول فرستاده و در آنجا گردن زدند. و بدین ترتیب در تشکیل دولت سعودی برای حدود یک قرن(تا زمان شکست عثمانی در جنگ اول جهانی) وقفه ایجاد شد.

عبداللّه عمر روایت کرده است که رسول خدا(ص) دوبار فرمودند:�خداوندا، به ما در یمن برکت بده، خدایا به ما در شام برکت بده�.اصحاب عرض کردند: یا رسول اللّه دعا کنید به نجد ما هم برکت دهد. پیامبر(ص)فرمودند:�نجد؟!...محل زلزله ها و فتنه هاست وشاخ شیطاناز آنجا طلوع می کند�.

گفته شده است که: نجدی های مهاجم(وهابیون) با جسارت شگفت انگیزی با دست بر روی قبر مقدّس حضرت خاتم النّبیین(ص) می زدند و فریاد می زدند: �محمّد، قُم قُم، انتَ قُلتَ النَجدُ قرنُ الشّیطان�، یعنی: �ای محمد، برخیز، تو گفتی که نجد، شاخ شیطان است؟!�.[218]

بخارى در صحیح خود از ابو سعید خُدرى از رسول خدا(ص) نقل كرده كه فرموده است:�گروهى از مشرق قیام مى‏كنند و قرآن تلاوت مى‏كنند و حال آن که قرآن از گلوگاه آنان تجاوز نمى‏كند(در قلب آنان تأثیر نمى‏نهد)، این گروه از دین خارج مى‏شوند همان گونه كه تیر از كمان خارج مى‏شود�.از آن حضرت سؤال شد كه: این گروه چه نشانه‏اى دارند؟ فرمود:�ایشان با سرهاى تراشیده مشخص مى‏شوند�.[219]

* این حدیث دربارۀ خوارج بیان گردیده است، اما هیچ استبعاد نداشته و طبیعی است که وهابیون(خوارج معاصر) نیز از اعقاب خوارج دورۀ امیرالمؤمنین(ع) باشند. زینى دحلان، مفتى مكّه مكرمه ضمن اشاره به این حدیث مى‏نویسد:�سخن پیامبر اكرم(ص) كه سر تراشیدن را از نشانه های بارز این طایفه شمرده، صراحت در فرقه وهّابیّت دارد زیرا تنها این فرقه هستند كه به پیروان خود دستور مى‏دهند سر خود را بتراشند و این صفت در هیچ یك از فرقه‏هاى خوارج و مبتدعۀ قبل از وهّابیّت دیده نشده است�.[220]

تکفیر وهابیون به اجماع علمای اهل سنت: �علمای مکه در کنار کعبه گرد آمدند تا به نامۀ وهابیان نجد پاسخ گویند، در حین گفتگو و مشاورۀ آنان، ناگهان جمعی از ستمدیدگان طائف داخل مسجدالحرام شدند و آنچه را بر آنان گذشته بود بیان داشتند و در میان مردم شایع شد که وهابیان به مکه آمده و کشتار خواهند کرد... ابوحامد خطیب به منبر رفت و نامۀ وهابیان و جواب علما در رد عقاید آنان را قرائت کرد. آنگاه خطاب به علما و قضات و فقها گفت: گفتار نجدیان را شنیدید و عقایدشان را دانستید. دربارۀ آنان چه می‌گویید؟ همۀ علما و مفتیان مذاهب اربعۀ اهل تسنن، از مکه و سایر بلاد اسلامی که برای ادای مناسک حج آمده بودند، به کفر وهابیان حکم کردند و بر امیر مکه واجب دانستند به مقابلۀ با آنان بشتابد و افزودند که بر مسلمین واجب است او را یاری کنند و با وی در جهاد شرکت نمایند و هر کس بدون عذر تخلف کند گنهکار بوده و هر کس در این راه شرکت کند مجاهد است و در صورت کشته شدن شهید خواهد بود. در این امر، اتفاق نظر بود و فتوای مزبور را نوشتند و همه مُهر کردند�- سیف الجبار المسلول علی الاعداء؛ شاه فضل رسول قادری، استانبول ۱۳۹۵ ق، ص۲ به بعد.

پنجشنبه 20 بهمن 1390 - 3:51:41 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


مغزهای فاسد و الکلی چگونه بر جهان حکومت می کنند؟


بررسی نمادگرایی در حادثه مرگ پرنسس ديانا و یادبودهای وی


مسیحیت در آیاتِ جاویدان-مباهلۀ پیامبر اسلام(ص) با مسیحیان نجران


برخی از بشارتهای ظهور پیامبر خاتم(ص) در عهد جدید(انجیل)


مراسم سوزاندن تندیس شیطان در راهپیمایی 22 بهمن 1390


چرا در صفحه ویرایش بکس بلاگ از نماد تک چشم فراماسونی استفاده می شود


لباس و زیور آلاتی با این نشان ها را نخرید


انجیل برنابا و اختلاف آن با دیگر اناجیل


مسیحیت پس از عروج مسیح(ع)


شیعیان و توسّل


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

55045 بازدید

44 بازدید امروز

24 بازدید دیروز

213 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements