تلاش در جهت تحریف، انحراف و تخریب ادیان الهی به ویژه از طریق اشاعۀ اندیشۀ آزادی دینی در جهان، و نیز ایجاد دشمنی و خونریزی بین پیروان ادیان الهی و فرقه های گوناگونِ هر یک از این ادیان برای ایجاد تقسیم بین خداپرستان و غلبه بر آنان: سیاست فرهنگی صهیونیزم، تجزیه و تلاشی فرهنگ سنّتی و ملّی و به ویژه مسخ کردن مذهب در جوامع بوده است. سران صهیونیزم بین المللی با فرقه سازی های حیرت انگیز در اسلام و مسیحیت، در حال حاضر از آسیبهایی که از ناحیۀ ادیان الهی متوجه آنهاست کاسته اند.

پروژۀ دین نوین جهانی: دین نوین جهانی و سازمان ادیان متحد بخشی از پروژۀ نظم نوین جهانی است. مکانیسم پروژۀ دین نوین جهانی به نحوی است که سبب می شود اصول عقاید و آموزه های متافیزیکی مشترکی مورد پذیرش پیروان تمام ادیان و حتی افراد لائیک قرار گیرد و همه زندگی خود را بر اساس این آموزه ها تنظیم نمایند. شورای روابط خارجی ایالات متحده پروژه های تحقیقاتی متعددی را در خصوص مسأله ادیان در خاورمیانه و دیگر نقاط جهان به انجام رسانده است.بسیاری از اعضای برجستۀ وزارت خارجه، وزارت دفاع و بسیاری از نمایندگان کنگره در کنار پژوهشگرانی از نژادهای مختلف از کشورهای ویژه، عضو این شورا هستند. انجام پژوهشهای مربوط به دین نوین جهانی در راهبردی ترین مرکز مطالعات امریکا، نشان می دهد این پروژه برای دولتمردان و سیاستمردان پنهان و آشکار ایالات متحده از اهمیت عملیاتی خاصی برخوردار است. در همین راستا، مؤسسۀ روابط انساني تاويستاك وابسته به باشگاه رُم نیز در سال 1970، مرکزي را با نام �پژوهشهاي تراوشات ديني� زير نظر �توماس بارني� تأسیس نمود. پروژۀ رسانه ای دین نوین جهانی در سه مرحله تنظیم شده است: آشوب باورها، تثبیت مفاهیم اولیه، معرفی نظامِ نوین ارزشی. در مرحله آشوب، انبوهی از باورها و الگوهای معرفتی گوناگون به سوی مخاطبان نشانه گرفته می شود. این اقدام سبب می شود پس از مدتی مخاطبان دچار سردرگمی در باورها شوند. خدا‏شناسی(توحید)، فرجام‏شناسی(معاد و تقدیر فردی و تاریخی)، مرجع‏شناسی(نبوّت و امامت)، جهان‏شناسی(مراتب فیزیکی و متافیزیکی خلقت)، مبدأ‏شناسی(چگونگی حضور انسان بر روی زمین و راز تولد نفس انسانی در ضمن یک فرایند طبیعی)، و انسان‏شناسی(رابطۀ نفس و بدن، قوای انسانی، رابطۀ انسان و مبدأ آفرینش او) از جمله مفاهیم بنیادینِ دینی است که سینمای آمریکا در دو دهۀ گذشته به طور عام و در ده سال گذشته به صورت خاص و متمرکز به پیاده سازی نظریۀ آشوب دربارۀ آنها پرداخته است. مرحلۀ تثبیت مفاهیم بنیادین نوین زمانی است که آشوبِ باورها به طور نسبی حاکم شده باشد. زمانی که شما خودتان عامل آشوب به وجود آمده باشید این امکان را دارید که چند نقطۀ اتکا را به عنوان مفاهیم اولیۀ نظام ارزشی آینده، مورد تأکید قرار دهید. زمانی که مفاهیم اصیل دینی با خرافه و تخیّل و موهومات منتشر شده توسط فیلمها به هم آمیخته شد و آشوب حاکم گشت، زمان آن می رسد که توجه مخاطب به چند مفهوم اولیه و بنیادین جلب شود و وی آنها را نسبت به سایر مفاهیم موجود قابل قبول تر بداند. این مفاهیم در واقع شالودۀ نظام ارزشی یا آئین جدیدی است که قرار است در مرحلۀ بعد ارائه شود. حلول روح هستی در کالبد جسمانی، تناسخ، تعادل با موسیقی هستی و ایمان به قدرت درون، از جمله مفاهیم اولیۀ دین نوین جهانی است که باید در مرحلۀ دوم به تثبیت برسد. مرحلۀ سوم، ارائۀ نظام ارزشی جدید و ساختار نوین به عنوان یک مجموعۀ واحد و منسجم است که به طور رسمی و فراگیر جایگزین نظام ارزشی پیشین می شود. در این مرحله لزوماً نیازی نیست ساختار پیشین شکسته شود، بلکه در صورتی که بتوان نظام ارزشی جدید و محتوای مورد نظر را در همان ساختار قدیم گنجاند، سناریوی موفق تری به انجام رسیده است. آنچه كه به مرحلۀ ارائۀ ساختار نوین مربوط می شود، فیلمهایی هستند که به مخاطب القاء می کنند که آئینی که در اختیار اوست نمی تواند پاسخگوی نیازها و زُداینده مشکلات باشد، بلکه باید آئینی جدید را جستجو نمود که از بنیان متفاوت است. فیلمهایی چون Avatar، The Book of Eli  و 2012  به این مرحله تعلق دارند و زمینۀ پذیرش یک ساختار معرفتی تازه را در اذهان مخاطبان فراهم می سازند. ارجاع به آموزه های کابالیستی در فیلم ها و سریالهای مختلف امریکایی، در حال حاضر به اوج خود طی دو دهۀ اخیر رسیده است و این نشان آن است که این جریان فکری در آنچه دین نوین جهانی نامیده می شود، نقش و جایگاه ویژه ای خواهد داشت. ارجاعات فیلم آواتار به عرفان کابالا به حدی است که گویی کارگردان قصد داشته است کابالا را به عنوان دین نوین جهانی معرفی نماید.

* اخیراً شماری از چهره‌های شاخص ورزش، سینما، موسیقی و هنر جدید غرب به فرقۀ کابالا پیوسته اند و این یکی از ابعاد فرهنگی نبرد آرماگدون است که از سوی صهیونیزم جهانی آغاز شده و تسخیر قلبها و مغزهای جهانیان به ویژه جوانان را هدف قرار داده است. برای القای مبانی کابالیستی و ماسونی دین نوین جهانی به اذهان جهانیان، دوره ها و فرقه های عرفانی، خودشناسی، خدای درون و همانند آن بر اساس زیست‏بومِ فرهنگی هر منطقه طرّاحی می شود. به عنوان نمونه، برای ایران دوره های تفسیر دیوان حافظ، مولوی خوانی و حتی تفسیر قرآن ارائه شده است.اخيراً در برخی از شهرهاي بزرگ ایران، گروههايي با انديشه هاي کابالیستی ظهور کرده اند که به صورت زير زميني مشغول فعاليت هستند و در برنامه هايي مفرّح براي جوانان از شيوه هایی چون موسيقي، رقص، شرابخواري، و روابط جنسي نیز براي جذب اعضاي گروه بهره مي برند. این گروهها سعی می کنند برای فریب جوانان به کابالا رنگ و بويي ملّي داده و نیز آن را با شيوه اي جوان پسند و نو ارائه کنند.

 پیش از این، فيلم سينمايي �ئي تي� ماجراي سفر يک موجود فضايي به زمين را روايت مي کند. این فیلم مهمترين تبلیغ فرقۀ ماسوني- صهيونيستيِ �رائيل� به شمار مي آيد که در زمان خود، پرفروش ترين فيلم تاريخ سينما بوده است. 

رائيلي‌‏ها به وجود انسانهاي ماوراي کيهان به نام �اِلوهيم�(ئي تي) به‌‏عنوان نمايندگان و پيامبران خالق انسان معتقدند. موجودات فضايي مورد اعتقاد فرقۀ رائيل، يهوه(نام عبري خداوند در عهد عتيق) نام دارند و هنوز کسي آنها را نديده به جز مؤسس اين فرقه که معروف به رائيل است که پیش از تأسیس فرقه، یک خواننده کاباره و ترانه سرا به نام کلود وُریلهون بوده است. وی در سال 1973 ادعا کرد که این موجودات فضايي با او در دامنۀ کوهي در فرانسه تماس گرفتند و خود را خالقان انسان معرفي کرده و او را به عنوان پیامبر عصر جدید برگزیده اند! آنها از رائیل خواسته اند تا جنبشی برای برقراری صلح در زمین و ساخت سفارتخانه ای برای آنها در اورشلیم(بیت المقدس) و نیز رساندن پیام الوهیم به زمینی ها ایجاد کند! این جنبش با نام �جنبش بین المللی رائیلی ها� شناخته می شود. اعتقاد به وجود موجودات عجيب الخلقه به عنوان خدا يا پيامبر، اعتقاد به وجود بشقاب پرنده به عنوان مرکب خدايان خالق بشر، تأکيد شديد بر ضرورت شبيه سازي سلوليِ انسان، ترویج سکس و برهنگی و نیز ترويج نمادهاي ماسوني و صهيونيستي به ويژه ستارۀ شش پر به عنوان اصلي ترين نماد اين فرقه، از جمله معتقدات رائيلي هاست. دولت آمريکا در توليد فيلم �ئي تي� کمکهاي فراواني به استيون اسپيلبرگ، کارگردان کاباليست هاليوود ارائه کرد. اسپيلبرگ دربارۀ فيلم دیگری از این دست با عنوان �برخورد نزديک از نوع سوم� و اعتقادش مبنی بر وجود این موجودات فضایی گفت: �وقتي ديدم اين موضوع براي ناسا آن قدر اهميت دارد که نامه‌اي بیست صفحه‌اي براي من نوشته است، متوجه شدم که حتماً بايد چيزي وجود داشته باشد...�. رائيلي‌‏ها شهر بيت‌‏المقدس را پايتخت جهاني خود معرفي و اعلام کرده‌‏اند که قصد دارند سفارت خداي فضايي خود را که نقشۀ آن نيز آماده شده در اين شهر مقدس که مرکز پيوند اديان توحيدي و ابراهيمي به شمار مي‌‏رود بر پا کنند(!)به ادعای رائیلی ها، این فرقه در حدود 40000 عضو دارد که بیشتر از همه در کشورهای فرانسه، کانادا و ژاپن پراکنده هستند. اين فرقه هم‌‏ اکنون داراي پايگاه‌‏ها و دفاتري در بيش از یکصد کشور دنیا هستند. کانالهاي راديويي بسياري به ويژه راديو بي. بي. سي. برنامه هاي متنوّعي در اين زمینه پخش مي کنند که محور آنها بر اين ادعاهاست: خدا متعدد است! همۀ ما پيامبران خدا هستيم که براي شما پيام نور و محبت و دوستي آورده ايم! تناسخ ارواح اصل دين است! تمام مردم ارواحي هستند که پيش از اين روي سيّارات ديگري زندگي کرده اند! اگر مردم به الوهيم متوسل شوند و دستورات را رعايت کنند خيلي زود به قدرتهاي خارق العاده دست مي يابند! اگر مردم به رائيل بپيوندند عمر جاودان یافته و مرگ به سراغ آنها نخواهد آمد! هر کس به رائيل ايمان آورد در زمان نابودي زمين در سال 2012، سفينه ها و بشقاب پرنده هاي الوهيم او را نجات خواهند داد در حالي که ديگران را رها مي کنند تا بميرند! آنان ادعا می کنند که کتاب کابالا صحیح ترین تفاسیر را در اختیار بشر قرار می دهد. گرایش به این فرقه بیشتر از سوی گروه های شیطان پرست و همجنس گرایان است. این فرقه اخیراً در برخى محله‏هاى شهرهای استان فارس از جمله شیراز اقدام به توزیع تراكت‏هايى همراه با يك حلقه لوح فشرده با عنوان �جنبش بين‏المللى رائيليان� نموده است. این فرقه همچنین به راه اندازی سایت اینترنتی و همچنین ترجمه چند کتاب خرافی به زبان فارسی در فضای مجازی اقدام نموده است - برگرفته از شبکۀ اینترنت.